فهرست مطالب

بلور شناسی و کانی شناسی ایران - سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 29، بهار و تابستان 1386)

مجله بلور شناسی و کانی شناسی ایران
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 29، بهار و تابستان 1386)

  • 254 صفحه، بهای روی جلد: 50,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1386/06/20
  • تعداد عناوین: 16
|
  • الهه مفیدی، علی یساقی، بهنام رحیمی صفحات 3-22
    در این مطالعه، کرنش و ریزساختارهای دانه های کوارتز در تحلیل دگرریختی برگه های راندگی در البرز شرقی به کار رفته است. مطالعات ساختاری منجر به شناسایی هشت برگه راندگی گرگان، سیاه خانی، طزره، شاهدار، انبان کوه، شیربند، انجیرلو و سفیدکوه از شمال به جنوب شده است. بررسی های ریزساختاری و تحلیل کرنش در نمونه های جمع آوری شده در عرض ورقه های رورانده، تفسیری برای شرایط دگرریختی آنها فراهم آورده است. تحلیل دقیق ریزساختارهای دانه های کوارتز بیانگر آن است که دگرریختی در آنها به شکل درون بلوری صورت گرفته است. بر این اساس برگه های راندگی که در جنوب برگه طزره واقع شده اند (برگه های شاهدار، انبانکوه شیربند، انجیرلو و سفیدکوه) و برگه سیاه خانی در عمق کم پوسته تشکیل شده اند درحالیکه برگه های گرگان و طزره با منشا عمیقتر، از عمقی که انتقال تغییر شکل شکننده به شکل پذیر رخ می دهد، منشا گرفته اند. میزان کم کرنش نهایی در نمونه ها، بیانگر آن است که مکانیزم جایگزینی برگه های راندگی احتمالا با مدل ارائه شده برای برگه های پیش بومی سازگار است. لذا برگه ها به صورت لغزش بلوکهای سخت بر روی قاعده راندگی خویش جایگزین شده اند و بنابراین زمین ساخت غالب نازک پوسته است.
    کلیدواژگان: البرز شرقی، شمال دامغان، تحلیل ریزساختاری، تحلیل کرنش نهایی، دانه های کوارتز
  • قدرت الله ترابی صفحات 23-40
    سنگ های شوشونیتی ائوسن بالایی در منطقه قلعه خرگوشی رخنمون بسیار خوبی دارند. این سنگ ها دارای طیف گسترده ای از SiO2 (آبساروکیت تا توسکانیت) بوده و به فاز پنجم آتشفشانی ائوسن وابسته اند. در تمام اعضای این سری سنگی کانی کلینوپیروکسن را می توان به صورت فنوکریست مشاهده کرد. کلینوپیروکسن های موجود در سنگ های کوارتزدار (توسکانیت ها) دگرسان شده اند. مطالعه ترکیب کلینوپیروکسن نشان می دهد که این کانی پیش از آلایش و اختلاط ماگمایی متبلور شده است. این کانی ها از نظر عناصر نادر خاکی به ویژه عناصر نادر خاکی سبک، بسیار غنی بوده و دارای بی هنجاری منفی Eu هستند. ماگمای مادر سنگ های شوشونیتی از ذوب بخشی با درجه پایین یک خاستگاه گوشته بالایی غنی شده به وجود آمده و در طول گذار از پوسته قاره ای ضخیم دستخوش آلایش و اختلاط ماگمایی شده است.
    کلیدواژگان: شوشونیت، ائوسن بالایی، کلینوپیروکسن، قلعه خرگوشی
  • مهدی نجفی، مریم قاسمی نوقابی، اسدالله محبوبی، سید رضا موسوی حرمی صفحات 41-52
    گلاکونی دارای اندازه ای در حد ماسه، سبز رنگ، بیضوی و ظاهری خاکی یا درخشان است و یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده تمام رخساره های سیلیسی آواری سازند آیتامیر در شرق حوضه کپه داغ است. بررسی و مطالعه گلاکونی های موجود در این سازند منجر به شناسایی دو نوع گلاکونی اتوکتونوس و آلوکتونوس شده است. از نظر تکامل، گلاکونی های سازند آیتامیر از سه نوع کمی تکامل یافته، تکامل یافته و به شدت تکامل یافته تشکیل شده اند. بررسی نمونه های حاصل از خرده های حفاری شده چاه های شماره 9 گنبدلی، شماره 6 و 35 خانگیران نشان می دهد که ریخت شناسی گلاکونی برای ارزیابی مقدماتی پتانسیل مخزنی ماسه سنگ ها مفید است. شکل گلاکونی به وسیله درجه فشردگی سنگ کنترل می شود و فشردگی سنگ را دانه های تشکیل دهنده آن که کیفیت پتانسیل مخزنی را به پیش می برند، کنترل می شود. چگونگی ریخت گلاکونی های موجود در سازند آیتامیر از نوع II و IIIاست. از این رو ماسه سنگ های این سازند را می توان به عنوان پتانسیل مخزنی مناسب در صورت دارا بودن شرایط دیگر در نظر گرفت. این بررسی نشان می دهد که با استفاده از ریخت شناسی کانی گلاکونی می-توان پتانسیل مخزنی سازندهای مشابه را نیز ارزیابی کرد.
    کلیدواژگان: گلاکونی، اتوکتونوس، آلوکتونوس، تکامل، پتانسیل مخزنی
  • مصطفی رقیمی صفحات 53-66
    نشت های آبگونهای طبیعی شور و اسیدی به عنوان یکی از مشکلات در حال افزایش در بیشتر نقاط جهان از جمله استرالیا است که به تدریج موجب تخریب زمین های کشاورزی و کاهش محصولات زراعی می شود. در بررسی های اخیر آزمایشگاهی، صحرایی، و سنجش از دور، به صورت گسترده ای از فرایندهای بازتابی نور مرئی- موج کوتاه فروسرخ (nm2500-400) برای شناسایی کانی های سطحی مواد زاید معدنی تحت تاثیر نشتهای طبیعی اسیدی، و ارزیابی اثرهای این مواد زاید بر سیستم های زیستی و آب شناسی استفاده شده است. بررسی تغییرات ریخت شناسی و کانی شناسی در مناطق متاثر از نشت های طبیعی شور و اسیدی بیانگر تغییرات فصلی در کانی شناسی سطحی است که بازتابی از عملکرد سولفیدی شدن و فرایندهای هوازدگی اکسایشی سولفیدهاست. با نمونه برداری فصلی از توالی توپوگرافی سطح خاک منطقه مورد مطالعه و آزمایشهایXRD، SEM، و VNIR روی آنها، عملکرد یاد شده مورد تائید قرار گرفته است. طیف بازتابی مرئی- فروسرخ نزدیک (VNIR) از کانی های سطحی از مناطق مختلف توالی توپوگرافی، به دلیل جذب نوارهای اکسیدی و هیدروکسیدهای آهن، اختلاف طیفی مشخصی را در گستره VNIR نشان می دهد. این اختلاف در کانی شناسی سطحی، طی ماه های خشک می تواند از طریق روش های دورسنجی چند طیفی و فرا طیفی به ویژه در تابستان، شناسایی شود. بنابراین با شناسایی کانی های سطحی نسبت به پراکنش مکانی و زمانی، به نشت های طبیعی شور و اسیدی که سبب تخریب زمین های کشاورزی شده است، پی خواهیم برد که در این راستا می توان از نقشه برداری ناحیه ای استفاده کرد.
    کلیدواژگان: تراوش های طبیعی شور و اسیدی، اکسی هیدروکسید آهن، طیف سنجی بازتابی (VNIR)، جنوب غربی استرالیا
  • محمدحسن کریم پور، آزاده ملک زاده شفارودی، محمدرضا حیدریان، علی عسکری صفحات 67-90
    زمین شناسی منطقه طلا – قلع هیرد شامل سنگهای رسوبی مزوزوئیک و پالئوسن و سنگهای آتشفشانی ائوسن است. توده های گرانیتوئیدی اسیدی- حدواسط با سن الیگو- میوسن در این مجموعه نفوذ کرده اند. براساس بررسی های سنگ شناسی و پتروفیزیک، توده های نفوذی را می توان به دو دسته I و S تقسیم کرد. کانی سازی منطقه به شکلهای داربستی، رگه ای، و جانشینی مشاهده می شود. کانی سازی داربستی در توده های نوع S و شیل های سیلیسی شده در بخش شرقی منطقه اکتشافی (1) همراه با دگرسانی غنی از تورمالین مشاهده می شود. کانی های اولیه رگچه ها شامل آرسنوپیریت، پیریت، پیروتیت، کالکوپیریت، اسفالریت، گالن، تورمالین، کوارتز، کلریت، کلسیت، و سرسیت است. طلا در رگچه های سولفیدی- سیلیسی- تورمالینی وجود دارد. وجود سنگ خاستگاه گرانیتی احیایی نوع S، کانی سازی داربستی، دگرسانی تورمالین و بی هنجاری قلع تا ppm 581 دلایل مهمی بر کانی سازی قلع- طلا در منطقه هیرد است. مقایسه ژئوشیمی گمانه ها در مناطق اکتشافی (1) و (3) نشان می دهد که بالاترین مقادیر Au، Ag، Cu، Pb، Zn، As و Sb در شرق منطقه اکتشافی (1) قرار دارند، بنابراین این منطقه نزدیکترین مکان به خاستگاه توده های کانی سازی است. کانی سازی قلع - طلای هیرد با توده های گرانیتوئیدی نوع (S) وابسته است.
    کلیدواژگان: هیرد، گرانیتوئید نوع S، داربستی، تورمالین، قلع، سیستم های طلای وابسته به توده های نفوذی
  • کمال الدین بازرگانی گیلانی، مریم فرامرزی صفحات 91-116
    توالی کرتاسه کوه بشم در جنوب البرز مرکزی، بخشی از کمربند کوهزایی آلپ- هیمالیاست. در این کار پژوهشی توالی کرتاسه با سن آلبین-تورونین، شامل دولومیت و آهک با لایه بندی خوب، آهک های چرتی و آهک-های توده ای مورد مطالعه قرار گرفته اند که سنگ میزبان کانسارهای سرب و روی هستند. ضخامت بیرونزدگی های کرتاسه در شش برش اندازه گیری شده در معادن متروکه سرب و روی رضاآباد، حیدرآباد، و رضابرک از 290 تا540 متر در تغییر بوده اند. بر اساس مطالعات سنگ شناختی، ته-نشستهای منطقه مورد مطالعه شامل 15 رخساره کربناته است. به احتمال زیاد این رخساره ها در یک رمپ با سه زیرمحیط رمپ داخلی، میانی، و خارجی برجا گذاشته شده اند. همچنین ویژگی های زمین ساختی حوضه-های فورلند که در کرتاسه این منطقه حاکم بوده اند، حضور یک رمپ کربناته را تائید می کنند. مهمترین فرایندهای درون زادی در رخساره-های مطالعه شده عبارتند از؛ فرایندهای زیستی، فشردگی، انحلال، سیمانی شدن، نوشکلی، دولومیتی شدن، وادولومیتی و سیلیسی شدن. از مهمترین تخلخل های مرتبط با کانی زایی می توان از تخلخل های بین دانه ای، بین بلوری (در دولومیت ها)، درزه ها، شکستگی ها (گسل) و کارست ها نام برد. تجزیه شیمیایی ICP TD-عناصرCa، Mg، Sr، Mn، Zn، Pb و INAA عناصر Fe، Na، 6 نمونه کاهش Sr و Na و افزایش Fe و Mn را با مقایسه کربنات های کرتاسه با آراگونیت های نواحی گرمسیری و کلسیت های نواحی معتدل عهد حاضر در طول درون زادی پیشنهاد می کند. با مقایسه مقادیر این عناصر با آهکهای بیشتر آراگونیتی آبهای گرم اردویسین تاسمانیا و ژوراسیک فوقانی مزدوران تشابه کانی شناسی کربنات های کم عمق گستره مورد مطالعه با این آهک ها دیده می شود که بیشتر بر کانی شناسی اولیه آراگونیتی دلالت دارد.
    کلیدواژگان: کرتاسه، البرزمرکزی، کوه بشم، رخساره، محیط رسوبی، درون زادی، کانی شناسی اولیه آراگونیتی
  • قدرت الله ترابی صفحات 117-134
    آمفیبولیت ها یکی از انواع سنگ های دگرگون تشکیل دهنده افیولیت جندقند که حجم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند. بررسی ها نشان می دهند که آمفیبولیت های درون افیولیت جندق حاصل دگرگونی بازالت ها، گدازه های بالشی، و دایک های دیابازی افیولیت جندق هستند. این سنگها از آمفیبول، پلاژیوکلاز، گارنت، آلکالی فلدسپار (ارتوکلاز)، مگنتیت، بیوتیت، مسکویت، اسفن، کوارتز، کلسیت، و اپیدوت تشکیل شده اند و به صورت برگوارگی و خط وارگه بسیار واضحی دیده می شوند. سنگ های رسوبی دگرگون شده ای که امروزه در منطقه جندق دیده می شوند، پیش از رخداد دگرگونی، پوشش ته نشستی افیولیت جندق بوده اند. بررسی های کانی شناسی، زمین دما-فشارسنجی آمفیبول ها و پلاژیوکلازها نشان می دهند که آمفیبولیت های درون افیولیت جندق در شرایط بخش های بالایی رخساره آمفیبولیت دگرگون شده اند (98/7 تا 01/9 کیلوبار و 714 تا 737 درجه سانتی گراد) و دمای دگرگون شدن آنها بیش از آمفیبولیت های درون دنباله اصلی دگرگونی (58/8 تا 87/10 کیلوبار و 619 تا 668 درجه سانتی گراد) است.
    کلیدواژگان: آمفیبولیت، افیولیت جندق، سنگ های دگرگونی، زمین دما، فشارسنجی
  • محمدعلی صادق زاده صفحات 135-146
    در این کار، ساختارهای رونشانده تکریخت دور آلائیده وارون p-Si/Si1-xGex/Si با پراش پرتو X و روش الکتریکی مشخصه یابی شده اند. در نتیجه سمتگیری متفاوت صفحات براگ همخوان با لایه کرنش یافته تراکمی SiGeنسبت به لایهSi، می توان نسبت Ge ()، و ضخامت لایه پوششی () را با شبیه-سازی کامپیوتری شدت و جدائی زاویه ای قله های (004) مشاهده شده در طرح پراش این ساختارها تعیین کرد. از طرفی در لایه SiGe، یک گاز حفره ای دو بعدی با چگالی سطحی تشکیل و به روش هال اندازه گیری شد و با اعمال ولتاژ متناسب به دریچه مصنوعی () قابل کنترل است. در مشخصه یابی به روش الکتریکی، دو مشخصه و با برازش نظری تغییرات خطی بر حسب به دست آمده اند. در خاتمه عوامل مؤثری که موجب عدم قطعیت نتایج هر روش و اختلاف جزئی آنها می شود نیز توضیح داده شده-اند.
    کلیدواژگان: ساختار Si، SiGe، مشخصه یابی Si، SiGe، پرتو X و روش هال
  • میرصالح میرمحمدی، علی کنعانیان صفحات 147-160
    مطالعه دقیق ریزبافت و آنالیز ریزکاو اکسیدهای Fe-Ti از توده نفوذی مافیک- اولترامافیک قره آغاج، اساس این پژوهش را تشکیل می دهد. این توده از لحاظ سنگ شناسی از دو بخش اصلی شامل سنگهای مافیک بدون کانی سازی و سنگهای اولترامافیک غنی از (FTP) Fe-Ti-P تشکیل یافته است. سنگهای FTP حاوی مقادیر بالایی از ایلمنیت (% modal 19-11~) و مگنتیت (% modal 13-2~) هستند و ترکیب شیمیایی غیر عادی نشان می دهند. بر اساس شواهد ریزبافتی، اکسیدهای Fe-Ti در سه نسل یافت می شوند: 1) میانبارهای گرد تا بیضی ریز در اولیوین و کلینوپیروکسن، 2) درشت دانه های روزنه ای و 3) رگچه های مرحله پسین. بلورهای ایلمنیت (mm 2-1/0) به طور معمول دارای عدسی های ریز هماتیت آرایش یافته در صفحات]0001[می باشند. تیتانو مگنتیتهای اولیه اغلب حاوی تیغه های ایلمنیت موازی با صفحات]111[بوده و طیفی از ریزبافتهای برون رستی مثل نوع ترلیس و ساندویچی را نشان می دهند. در ایلمنیتهای سنگهای FTP، Xilm از 82/0 تا 91/0 تغییر می کند و مقدار MgO قابل توجه است (%wt 38/2 – 82/0). بیشتر بلورهای تیتانو مگنتیت (ترکیب کلی) دارای Xusp پایین (13/0-03/0) بوده و از این رو Xmag بالایی (93/0-79/0) دارند. با استفاده از زمین دما-فشارسنج دو اکسیدی (ایلمنیت- مگنتیت) و به کارگیری نرم افزارILMAT، معلوم شد که اکسیدهای Fe-Ti در گستره دمایی C 700-450 و ƒO2 نزدیک به 3 ±19-، به احتمال در طول سردشدن به زیر نقطه ذوب، به تعادل دوباره رسیده اند.
    کلیدواژگان: قره آغاج، ایلمنیت، مگنتیت، سنگ های FTP
  • حسین فقیهیان، پریسا نکویی صفحات 161-168
    در این کار پژوهشی قابلیت تبادل یونی ناترولیت نسبت به کاتیونهای پتاسیم، تالیم، سزیم، کلسیم، نیکل، مس، و کبالت از سه خانواده قلیایی، قلیایی خاکی، و عناصر واسطه در محیط مذاب بررسی شد. در ادامه با تغییر شرایط مختلف از جمله دما، زمان، و نسبت زئولیت به نمک، میزان تغییر در درصد تبادل یون مورد بررسی قرار گرفت. تلاش برای جایگزین کردن کاتیونهای کلسیم، نیکل، مس، و کبالت در ناترولیت به نتیجه مطلوب نرسید و درصد تبادل این کاتیونها به ترتیب برابر 51/2، 29/6، 14/3، و 03/5 به دست آمد در حالی که کاتیونهای پتاسیم، تالیم، و سزیم به ترتیب درصد تبادل 38/82، 67/66، و 98/42 را نشان دادند.
    کلیدواژگان: ناترولیت، تعویض یون، نمک مذاب
  • داریوش اسماعیلی، مرضیه خلج، محمدولی ولی زاده صفحات 169-192
    استفاده از مطالعات کانی شناسی و ژئوشیمی- کانی توده گرانیتی اکاپل با استفاده از نتایج آنالیز ریزکاو الکترونی کانی های پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، بیوتیت و آمفیبول و نیز ژئوشیمی سنگ کل این توده به منظور اثبات وجودآلودگی، دگرنهادی و آلودگی ماگمایی موضوع مقاله است. ترکیب شیمیایی این بیوتیت ها و آمفیبول ها نشان می دهدکه واحد مونزوگرانیتی اکاپل در رده گرانیتهای نوع I به شدت آلوده (ISC) قرار می گیرد، و از یک ماگمای مشتق از گوشته فوقانی و یا پوسته تحتانی، که تحت تاثیر اختلاط ماگمایی و یا آلایش با سنگهای پوسته ای قرار گرفته اند تشکیل شده است. این نتایج با فراوانی بافتهای غربالی، پوئی کلیتیک، راپاکیوی، جذب بخشی درشت بلورهای پلاژیوکلاز و حضور آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک و آپاتیت های سوزنی شکل در نمونه های مورد مطالعه که از شواهد آلودگی و اختلاط ماگمایی هستند، همخوانی دارد. بر اساس این بررسی ها، دو نسل پلاژیوکلاز با دو ترکیب شیمیایی مختلف در واحد مونزوگرانیتی اکاپل قابل تشخیص اند، نسل اول به صورت نفوذ در فنوکریستهای آلکالی فلدسپار قرار گرفتند، و نسل دوم بلورهای پلاژیوکلازند که احتمالا طی اختلاط ماگمایی تشکیل شده اند و به صورت بلورهای پوششی در بافتهای راپاکیوی حضور دارند.
    کلیدواژگان: اختلاط ماگمایی، آلودگی، بافت راپاکیوی، گرانیتوئید، اکاپل
  • مریم درانی، عباس مرادیان صفحات 193-210
    توده های نفوذی مورد مطالعه به صورت دو روند موازی با هم که امتداد آنها شمال غربی-جنوب شرقی است، در جنوب غربی روستای رباط، شهرستان شهربابک قرار دارند. در دیواره شمالی رخنمون کلی آنها به صورت توده ای متشکل از گابروهای اورالیتیزه، هورنبلند گابرو، الیوین گابرو، آنورتوزیت، و دایکهای پلاژیوگرانیتی است، و دگرسانی بسیار زیادی را نشان می دهند. تنوع سنگی دیواره جنوبی که حالت لایه ای دارند، شامل دونیت، پیروکسنیت، الیوین گابرو و تروکتولیت است. سنگهای این بخش تا حد بسیار زیادی نادگرسان اند و دارای بافتهای کومولایی هستند. بر اساس نتایج تجزیه های شیمیایی، توده های مورد نظر در زمره سنگهای تولئیتی کم پتاسیم قرار می گیرند. همچنین با استفاده از نمودارهای جدا کننده محیط زمین ساختی، توده های مورد نظر در گستره حوضه حاشیه ای کششی قرار می گیرند. نمودار الگوی عناصر کمیاب توده های مورد مطالعه، روند نزولی را از عناصر سبک به سنگین نشان می دهد و از جمله بی هنجاری های موجود در این نمودار، قله مثبت Sr و قله منفی Nb است. همچنین بررسی الگوی پراکندگی عناصر نادر خاکی، تشکیل ماگمای تولئیتی را از یک پریدوتیت گوشته فوقانی پیشنهاد می کند.
    کلیدواژگان: گابرو، حوضه حاشیه ای کششی، استان کرمان، شهربابک
  • محمدعلی صالحی، علی جلیل پیران، غضنفر میرجلیلی صفحات 211-218
    لایه های نازک سولفید کادمیوم به روش تبخیر در خلا تهیه شد. اثر باز پخت در مجاورت هوا و در دماهای oC100، oC200 و oC 300 بررسی و با لایه های بدون باز پخت مقایسه گردید. با استفاده از پراش پرتو ایکس (XRD) برای آنالیز ساختار شبکه لایه ها، معلوم شد که ساختار لایه ها شش گوشی با جهت رشد (002) بوده و بیشترین بی نظمی آن در دمای باز پخت بالاتر از oC 200 رخ داده است.
    کلیدواژگان: سولفید کادمیوم، باز پخت، ساختار بلوری، و تبخیر در خلا
  • محمد رهگشای، هادی شفایی مقدم، سارا پیراسته صفحات 219-230
    سنگ های مافیک شامل بازالتها و گابروها بخش عمده ای از افیولیت های جنوب بیرجند را تشکیل می دهند. این سنگ ها به طور کلی در چندین ناحیه یافت شده و متحمل یک دگرگونی درجه پائین شده اند. الگوی نورمالیزه شده عناصر نادر خاکی (نسبت به کندریت) برای بازالت ها و گابروها به ترتیب نشان می دهند که این سنگ ها مرتبط با بازالت های پشته میان اقیانوسی غنی شده-حدواسط تا بازالت های تهی شده می باشند. از طرف دیگر الگوی نورمالیزه شده عناصر کمیاب (نسبت به N-MORB) برای بازالت ها و گابروها نشان می دهد که این سنگ ها از برخی عناصر با شعاع یونی بزرگ غنی می باشند. تهی شدگی در تیتان و همچنین نیوبیوم (در مورد گابروها) از دیگر مشخصات این سنگ ها می باشد. بنابراین می توان یک رژیم فرورانشی ناکامل و کوتاه مدت را برای این ناهمگونی-های مشاهده شده پیشنهاد نمود. الگوی نورمالیزه شده عناصر کمیاب (نسبت به گوشته اولیه) برای یک نمونه هارزبورژیت افیولیت های جنوب بیرجند نیز این غنی شدگی از عناصر با شعاع یونی بزرگ را تائید می-نماید.
    کلیدواژگان: بازالت ها، گابروها، عناصر نادر خاکی، غنی شدگی از عناصر با شعاع یونی بزرگ، رژیم فرورانش
  • ابوالفضل سلطانی صفحات 231-242
    گرانیتوئید کاشمر (Ma4/42–5/43) بخش وسیعی از کمربند ماگمایی تیپ اکسید آهن را در شمال گسل درونه تشکیل می دهد. توده های نفوذی آن شامل تونالیت، گرانودیوریت، گرانیت و آلکالی فلدارگرانیت است که همگی از لحاظ درجه اشباع آلومینیم، متالومین (1 (ASI ≤ اند. کانی های آنها عمدتا فلسیک و خواص گرانیت های نوع–I با دما و فشار پایین را نشان می دهند. طبق مطالعات میکروسکوپی و آنالیزهای الکترون مایکروپروب، آمفیبولهای کاشمر همگی از نوع مونوکلینیک کلسیک هورنبلند هستند. این کانی، شاخص عمده در شناخت گرانیتهای نوع–I می باشد. فرمول ساختمانی آن با رعایت کامل استاندارد محاسبه شده و خواص برجسته زیر را نشان می دهد:Ca(M4)+Na(M4)>34/1، Na(M4)<0/67، Mg*> 0/50، (Na + K)A < 0/50، Ti < 50/0 apfu.
    که معرف مگنزیوهورنبلند است. از خصوصیات دیگر آن پایین بودن مقادیر Al2O3 و TiO2، بالا بودن نسبت Mg* (75/0– 60/0)، ناچیز بودن میزان AlVI (کمتر از 1/0 apfu) و تفاوت زیاد Fe3+ باAlVI است که حاکی از دما و فشار پایین و شرایط اکسیدان است. با استفاده از ترموبارومترهای مناسب، برای آمفیبولهای کاشمر دمای متوسط oC650T =، فشارkb 3 P ≤ و (40/19– تا 59/16–) logfO2 = محاسبه گردید. براساس این نتایج در گرانیتهای نوعI– با دمای پایین، می توان یک مرز حرارتی (oC 700~) بین ترکیبات فلسیک و مافیک آنها تعریف کرد.
    کلیدواژگان: کلسیک آمفیبول، مگنزیوهورنبلند، گرانیتوئید، کاشمر، نوع- I، دمای پایین، ایران مرکزی
  • بهرام خوشنویسان، د.ک. راس صفحات 243-250
    در این پژوهش اثر اکسیژن دهی بر نمونه هایYBa2Cu3O6+x در دماهای С ° 200 و С° 300 بررسی شده است. نتایج نشان می دهندکه نمونه ها با جذب اکسیژن و درنتیجه تغییر در مقدار موازنه اتمی اکسیژن)که با مقدار x مشخص شده است) از فاز تتراگونال (T) به فاز مخلوط T+OII، که (OII) یک فاز ابر ساختاری ارتورمبیک است تغییر ساختار می دهند. دیده می شود با افزایش تدریجی مقدارx، درصد حضور فاز OIIدر مخلوط به صورت خطی افزایش یافته که البته این خود مؤید تبعیت انتقال فاز از Tبه OIIاز قانون «انتقال فاز گیبس» بوده و لذا این انتقال فاز از نوع مرتبه اول است. حضور یک فاز پایدار OIIکه برای موازنه اتمی اکسیژن در حدود 7/0x و در دمای С° 300 توسط برون یابی پیش بینی می گردد می تواند یک اصلاح قابل توجه در نمودار فازهای ساختاری YBCO به وجود آورد. از مطالعه و تحلیل داده ها با استفاده از روش «ریتولد» نمی توان احتمال تشکیل یک ابرساختار در راستای c را منتفی دانست زیرا تاثیر مرزهای نا همفاز در پهن شده گی بازتابهای [00l] محتمل است. با اعمال عامل ساختاری «ابرساختار OII» مطالعه کمی فاز OII امکان پذیر شد.
    کلیدواژگان: ارتورمبیک، ابرساختار
|
  • E. Mofidi, A. Yassaghi, B. Rahimi Pages 3-22
    In this study, strain and microstructures of quartz grains have been used for deformational analysis of thrust sheets in the eastern Alborz. Structural studies resulted in recognition of eight thrust sheets (Gorgan, Siahkhani, Tazereh, Shahdar, Anbankuh, Shirband, Anjirlu and Sefidkuh) in ascending order from north to south. Microstructural studies and strain analyses on samples across the sheets were carried out for interpretation of deformation conditions. Detail microstructural analysis of quartz grains indicated that the grains are deformed by intracrystalline deformation. Accordingly, it is proposed that the thrust sheets in the southern portion of Tazereh (i.e. Shahdar, Anban-kuh, etc) and the Siahkhani to be generated in shallow depth. However, Tazereh and Gorgan sheets postulated to have deeper origin, presumably from a depth in which the transition from brittle to ductile deformation occurs. The low values of finite strain indicate that emplacement mechanism of the sheets was assumed to be compatible with the model proposed for foreland sheets. That is, the sheets were emplaced on their basal thrust as rigid blocks. Consequently, the area of study is governed by thin skinned tectonics.
  • Ghodrat Torabi Pages 23-40
    Upper Eocene shoshonitic rocks have very good exposures in the Qaleh-Khargooshi area. These rocks have a wide range of SiO2 content (absarokite to toscanite) and belong to fifth phase of Eocene volcanism in this area. Clinopyroxene is present in all members of shoshonitic group as phenocryst, but they have altered in toscanites. The study of clinopyroxenes composition shows that this mineral has been crystallized before occurrence of contamination and magma mixing. These minerals are enriched in REE, specially in LREE, and show negative anomaly of Eu. Primary magma of these shoshonitic rocks was formed by low degree melting of an enriched upper mantle source, and experienced the contamination and magma mixing during ascending through the thick continental crust.
  • M. Najafi, M. Ghasemi Noughabi, A. Mahboubi, R. Moussavi Harami Pages 41-52
    Glauconies are typically sand-sized and ellipsoidal green pellets in shape that have an earthy or lustrous appearance and is one of the major components of all siliciclastic facies in the Aitamir Formation. Studies of glaucony in this Formation led to identification of two types (allocthonous and autochthonous). Based on maturation, the glauconies in the Aitamir Formation can be divided into slightly evolved, evolved and highly evolved. Study of cutting samples from Gonbadli well-9 and Khangiran wells-6 and 35 show that morphology of glaucony is useful for reservoir potential quality assessment. Rate of compaction and types of grains associated with glaucony can control the morphology of glaucony and it’s effect on reservoir quality. Glauconies in the Aitamir Formation are autochthonous and types II and III. Therefore these sandstone units have suitable reservoir potential. This study showed that the morphology of glaucony can be used for evaluation of reservoir quality.
  • M. Raghimi Pages 53-66
    Acid and saline seeps are an increasing problem in most parts of the World and Australia as well. They are areas of bare soil or reduced crop production. Recent laboratory, field, and remote sensing studies have explored the use of visible to short – wave infrared (VIS- SWIR; 400-2500 nm) reflectance data for characterizing the mineralogy of mine wastes, surface mineralogy of acid-saline affected areas and for evaluating waste impacts on hydrologic and biologic systems. Seasonal surface sampling through topo-sequence of the study area and analytical results of XRD, SEM and VNIR indicate that morphological and mineralogical changes within a natural acid saline seep affected landscape revealed that seasonal differences in surface mineralogy. The visible near infra-red (VNIR) reflectance spectra of the surface minerals from unaffected, salt crusted and acid seep areas, showed spectral differences expressed in the VNIR region due to absorption bands of iron oxides and hydroxides. This difference in the surface mineralogy during summer can be readily identified via multi-spectral and hyper-spectral remote sensing methods, and therefore regional mapping com be done for identification of surface mineralogy due to spatial and temporal distribution of acid seeps, which has caused degradation of agricultural lands is suggested.
  • M. H. Karimpour, A. Malekzadeh, M. R. Hidareian, A. Askari Pages 67-90
    Exposed rocks at Hired gold-tin prospecting area are mainly Mesozoic and Paleocene sedimentary and Eocene volcanic rocks. Oligo-Miocene Granitoids are intruded the Eocene and older rocks. Based on petrology and physical characteristics of rocks, granitoids are two types: 1) S-type and 2) I-type. Mineralization is seen as stockwork, fault mineralized zone, skarn and in replacement. Stockwork mineralization is exposed in the eastern part of target (1) and it is found within S-type granite and silicified – tourmaline rich shale. Hypogene minerals are: pyrite, arsenopyrite, pyrrhotite, chalcopyrite, ± galena, ± sphalerite, tourmaline, quartz, chlorite, calcite and sericite. Gold is mainly found in veinlets contain sulfide, quartz and tourmaline. Based on S-type granite, stockwork mineralization, tourmaline alteration and Sn anomalies (581 ppm), Hired is a Tin – Gold mineralized system. Geochemical data from drill holes in target (1) and (3) indicate that the high value of Au, Ag, Cu, Zn, Pb, As and Sb are found mainly between depth of 50 to 100m in eastern part of target (1), therefore this area is close to the source of fluid. Tin – Gold mineralized system at Hired is associated with S-type granite.
  • K. Bazargani-Guilani, M. Faramarzi Pages 91-116
    Cretaceous succession of Bashm mountain, located in south of Centeral Alborz, is a part of Alpine-Himalayan orogeny belt. In this paper, Cretaceous at the age of Albian-Turonian which consists well-beded dolomite and limestone, cherty limestone and massive limestone and which have become host rock for Lead and Zinc deposits is studied. 6 profiles of this Cretaceous were selected from Reza-Abad, Heydar-Abad and Reza-Barak abandoned mines, and Bozmolla occurrence. Their outcrops thickness varies between 290-540 m. Petrography of the studies area revealed that the sediments are consist of 15 carbonate facies. Most likely this facies have been deposited in inner, outer and mid ramp. Beside this, tectonic characteristics of forland basins which is dominant in Cretaceous time for this area, has revealed the presence of carbonate ramp. The most important diagenetic processes in these studied facies were biogenic processes, compaction, dissolution, cementation, neomorphism, dolomitization, dedolomitization and silicification. The most important mineralization processes related to porosities were found in intergranular, intercrystalline (in dolomite), joints, faults and karsts. Formation TD-ICP chemical analysis of Ca, Mg, Sr, Mn, Zn, Pb elements and INAA chemical analysis of Fe, Na elements for 6 samples of Cretaceous showed decreasing in Sr and Na and increasing in Fe and Mn elements. These result may suggest, the comparison of aragonites of warm areas and calcites of recent temperate during diagenes process. Comparing values of these elements with warm water Ordovician Gordon Limestone (Tasmania) and Mozduran carbonates (Upper Jurassic) showed mineralogy similarity between shallow carbonates of studied area and those which is mostly observed as an indicator of mineralogy of primary aragonite.
  • Ghodrat Torabi Pages 117-134
    Amphibolites are one of the metamorphic rock units of Jandaq ophiolite and exposed in a considerable volume. These rocks are metamorphism products of basalts, pillow lavas and diabasic dikes of Jandaq ophiolite. Amphibolites contain amphibole, plagioclase, garnet, alkali feldspar (orthoclase), magnetite, biotite, muscovite, sphene, quartz, epidote and calcite minerals. These rocks contain very good lineation and foliation. By metamorphic differentiation, mafic and felsic minerals are separated in some locations. Metasediments that are present in Jandaq area, were originaly sedimentary cover of Jandaq ophiolite, before the metamorphism has taken place. Mineralogical studies, hornblende barometry, and amphibole – plagioclase thermometry, conclude that the metamorphism of Jandaq ophiolite amphibolites occured in upper part of amphibolite facies condition (7.98 to 9.01 Kbars and 714 to 737 oC). Temperature of metamorphism in Jandaq ophiolite amphibolites is higher than amphibolites that are in Jandaq metamorphic rocks (8.58 to 10.87 Kbars and 619 to 668 oC).
  • M. A. Sadeghzadeh Pages 135-146
    In this work, the epitaxially grown, lattice–matched p-Si/Si1-xGex/Si inverted remote doped structures have been characterized using X-ray and electrical techniques. The Si cup layer thickness () and Ge content (x) have been determined from computer simulation of intensity and angular sepration of (004) peaks observed in the X-ray diffraction pattern due to misorientaion of corresponding Bragg planes of Si and SiGe layers. On the other hand, a quasi two dimensional hole gas (2DHG) is formed in the compressively strained alloy of these structures and its areal density (ns) has been measured by Hall expriment and can be controlled by applying a voltage () to the artificial gate. In the electrical technique, x and lc chractristics have been obtained using theoretical calculations of the linear dependence of ns versus. Finally, the uncertainity and partial inconsistent of the results have been explained in terms of the affecting effects.
  • M. Mirmohammadi, A. Kananian Pages 147-160
    Detailed studies on micro-texture and microprobe analysis of Fe-Ti oxides from Qareaghaj mafic-ultramafic intrusion (QMUI) is the basis of this investigation. The QMUI is mainly composed of non-mineralized mafic and Fe-Ti-P-rich ultramafic rocks (FTP). The FTP with high proportion of ilmenite (~11-19 modal %) and magnetite (~2-13 modal %) show an unusual bulk composition. Fe-Ti oxides are divided into three distinct generations on the basis of their micro-texture: 1) small-sized rounded to ellipsoid-shape inclusion in olivine and clinopyroxene, 2) coarse interstitial grains and 3) late stage veinlets. The ilmenite grains (0. 1-2mm) commonly contain fine hematite lenses arranged in [0001] planes. Primary Ti-magnetites contain ilmenite lamellae along the [111] planes and exhibit wide variety of exsolution textures (e. g., trellis- and sandwich-types). Ilmenite in FTP show Xilm range from 0. 82-0. 91 and has high MgO (0. 82-2. 38 wt %). Most Ti-magnetites (bulk composition) have low Xusp (0. 03-0. 13) and therefore high Xmag (0. 79-0. 93). Two oxide geothermobarometer in the ILMAT program, resulted in re-equilibration temperature range of 450-700ْ C and ƒO2 (nearly -19±3) during subsolidus cooling for FTP rocks.
  • H. Faghihian, P. Nekuei Pages 161-168
    In this research the ion exchange potential of natrolite towards K+, Tl+, Cs+, Ca+2, Ni+2, Cu2+, and Co2+ in their melted salts was investigated. The effect of temperature, reaction time and zeolite to salt ratio on the exchange relation was studied. The exchange of Ca2+, Ni2+, Cu2+, and Co2+ was negligible and was equal to 2.59, 6.29, 3.14 and 5.04 percent respectively whereas the exchange of K+, Tl+, Cs+ was relatively high and equal to 82.36, 66.67 and 42.98 percent respectively.
  • D. Esmaeily, M. Khalaj, M. V. Valizadeh Pages 169-192
    The crystal-chemistry of the plagioclase, alkali feldspar, biotite, amphibole and whole rock geochemistry of Akapol granitic massif are investigated in this paper. The chemical composition of biotites and amphiboles ploted in the annite-siderophyllite, magnesiohornblende and actinolite fields, respectively. Comparison of the chemical composition of biotites and amphiboles with similar minerals from the California granitic batholith indicate that the monzogranitic unit of Akapol belongs to the strongly contaminated I-type granites. Accordingly, these rocks are highly contaminated and may have derived from upper mantle and/or lower crustal sources. They have experienced magma mixing or are affected by contamination with upper crustal rocks. These results are consistent with the curve like logarithmic diagrams of compatible/incompatible elements; the presence of the sieve, poikilitic and rapakivi textures; the partial absorption of the plagioclase phenocherists; the presence of mafic microgranular enclaves and needle apatite in the samples. Based on this study, two types of plagioclase in monzogranitic unit can be recognized in the monzogranitic unit: the first generation occur in the alkali feldspar phenochrysts and the second generation is in the form of covering crystals in rapakivi and sieve textures which probably formed during magma mixing.
  • M. Dorany, A. Moradeyan Pages 193-210
    The studied intrusions with parallel northwest – southeast trend, are located in southwest of Robat Village, Shahr-babk. General exposure of the northern trend is massive and consists of urallitized gabbro, hornblende gabbro, olivine gabbro, anortosite and plagiogranitic dikes and are highly altered. The composition of rocks in the southern trend consists of dunite, pyroxenite, olivine gabbro and troctolite and is very fresh and has cumulate textures. On the base of chemical analysis, using of ICPAES and ICP-MS method, these rocks are located in the low potassium tholeiitic filed. Also by using of tectonic setting diagrams, the studied intrusions display extensional marginal basin characteristic. The rare and trace elemental pattern of these rocks have a descending trend from low to high elements and the examples of anomalies are the positive crest of Sr and the negative crest of Nb. Also the study of REE trend show that the tholeiitic magma may have formed in the upper pridotitic mantle.
  • S. M. A. Salehi, A. Jalilpiran, Gh. Mirjalili Pages 211-218
    CdS thin films were deposited by thermal evaporation in a vacuum of ~ 10-5 torr at room temperature. Samples were subjected to annealing in the range of temperatures 100-300 oC for 1 hour in air.The crystal structure of CdS films was characterized by XRD technique. Only hexagonal phase with the preferred (002) plane was found in CdS films.
  • M. Rahgoshay, H. Shafaii Moghadam, S. Pirasteh Pages 219-230
    Mafic rocks including basalts and gabbros are the main constituents of Birjand ophiolites. They are found in several places and show low grade metamorphism in the field and under the microscope. Chondrite-normalized REE patterns for basalts and gabbros indicate that these rocks are transitional-enriched to depleted mid-oceanic ridge basalts respectively. Otherwise, N-MORB normalized trace elements patterns for basalts and gabbros are considered to be enriched in some LIL elements. Depletion in Ti and also in Nb (in gabbros) is other characteristic of these rocks. Therefore an incomplete short-lived subduction regime for generation of those heterogeneities can be suggested. The primary mantle-normalized trace elements pattern for Birjand harzburgite also confirms some LIL enrichments.
  • Abolfazl Soltani Pages 231-242
    The Kashmar granitoid (43.5–42.4 Ma) forms an extensive part of iron–oxide type magmatic belt in northern side of the Doruneh Fault. It includes plutons of tonalite, granodiorite, granite and alkali feldspar granite which are metaluminous (ASI ≤ 1) in nature. They contain dominantly felsic minerals, representing I–type granites with low–temperature and low–pressure characteristics. According to microscopic studies and electron microprobe analyses, all amphiboles in Kashmar are monoclinic calcic hornblende which is common mafic mineral in distinction of I–type granites. The calculated structural formula for Kashmar amphiboles show characteristics of magnesio-hornblende as follow: They are low in Al2O3 and TiO2, high in Mg* (0.6–0.75), extremely low in AlVI (<0.1 apfu) but significantly higher in Fe3+, features indicating low temperature, low pressure and oxidized conditions. Using appropriate thermo barometers for Kashmar amphiboles, average temperature of 650 oC, pressures of ≤ 3 kb and logfO2 = –16.59 to –19.40 were calculated. These results define a thermal boundary of ~700 oC between felsic and mafic low–temperature I–type granites.
  • B. Khoshnevisan, D. K. Ross Pages 243-250
    In this study, the YBa2Cu3O6+x samples at temperatures 200 and 300C, as the value of x (the oxygen content in 0the basal plane) increased under nearly thermodynamical equilibrium condition, the structure changed from the well- known tetragonal (T) to a mixed-phase (T+OII) region (orthorhombicII phase is a superstructure). This mixed-phase region suggests a first order T/OII phase transition with the expected linear change in the volume fraction of each phase (phase lever rule). The existence of a stable whole OII phase region around x 0.7 at 300C, which is indicated by extrapolation, implies a substantial correction on the YBCO’s structural phase diagram. From the full analyses of the data by Reitveld Method, the possibility of the formation of another superstructure along the c direction can not be ruled out (broadening of [00l] reflections which, presumably comes from anti phase boundary effects). By inserting the structure factor of the OII phase, we have been able to study this phase quantitatively.